حدیث حضرت امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر
از حضرت رضا (ع) وارد است که: «حضرت امام رضا (ع)گفتند: پدر من از پدرش روایت کرده است که: روز غدیر در آسمانها مشهورتر است از روى زمین، خداوند تعالى در بهشت فردوس قصرى دارد که یک خشت آن نقره، و یک خشت آن از طلاست، و در آن 100 هزار قبه (اطاقى که سقف آن به شکل گنبد مستدیر است) و 100 هزار خیمه از یاقوت سبز است، خاک آن مشک و عبیر است، و در آن 4 نهر است: نهرى است از خمر (شراب مست کننده) و نهرى است از آب، و نهرى از شیر، و نهرى است از عسل.
در اطراف و جوانب آن قصر درختانى است که همه گونه میوه ها را دارند، و بر آنها پرندگانى است که بدن هایشان از لؤلؤ و بالهایشان از یاقوت است، و به انواع نغمه ها و آوازها نغمهسرائى دارند. چون روز غدیر شود اهل آسمان ها داخل این قصر مىشوند، و خداوند را تسبیح و تقدیس مىنمایند، و تهلیل مىگویند. آنگاه این مرغان به پرواز درمىآیند، و خودشان را در آب مىافکنند و سپس از آب بیرون آمده، و بدنهاىتر و تازه خود را در آن مشک و عبیر مىمالند. و چون فرشتگان جمع شوند، همه این مرغان به پرواز مىآیند، و آن مشک و عبیر بدن خود را، بر آنان مىپاشند، و آن ملائکه در آن روز آنچه بر سر فاطمه (س) نثار شده است، براى همدیگر به رسم هدیه مىبرند.
چون روز غدیر، به پایان مىرسد، ندائى به آنان مىرسد: برگردید! و در منازل و مراتب خود مستقر گردید! خداوند به جهت گرامى داشتى که براى محمد و على نموده است، شما را از هر خطرى و از هر لغزشى، تا سال دیگر چنین روزى در مصونیت و امن قرار داده است».
ایشان در ادامه می نویسد: در اقبال این خبر به تمامه آورده شده و در تتمه آن چنین آورده است: «و سپس حضرت رضا رو کردند به من و گفتند: اى پسر أبونصر! هر کجا باشى در روز عید غدیر خود را در نزد أمیرالمؤمنین(ع) حاضر کن! زیرا خداوند درآن روز گناه 60 ساله هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنه و هر مرد مسلم و هر زن مسلمه را مىآمرزد و از آتش آزاد مىکند در برابر آنچه را که در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد کرده است. و یک درهم انفاق در آن روز براى برادران عارف خود در مقابل هزار درهم است و در این روز احسان خودت را بر برادرانت زیاد کن و هر مرد مؤمن و زن مؤمنهاى را شاد کن.
و سپس فرمود: اى اهل کوفه، به شما خیر کثیرى داده شده است و شما از کسانى هستید که خداوند دلهاى آنها را به ایمان آزمایش کرده است و پیوسته در تحت سیطره وق در تذلیل و مقهور و مورد امتحان و بلا بودهاید و بلا بر شما از جوانب مىریزد و سپس کاشف الکرب العظیم آن بلا را برمىدارد. سوگندبه خدا که اگر مردم فضلیت روز غدیر را به حقیقت آن بدانند ملائکه هر روز با آنها ده بار مصافحه مىکنند.»
معنای عید در لغت و در اصطلاح مردم
ایشان با تأکید بر این مطلب که: بارى عید غدیر را عید گویند، به جهت آنکه آن خاطرات و مسائل مهمه که در آن روز در خم غدیر به وقوع پیوست، و آن خطبه رسول الله، و گرفتند بازوى على را بطورى که سپیدى زیر بغل هر دو معلوم شد، و نشان دادن و معرفى نمودن به مردم، و سپس امر به تسلیم به لفظ السلام علیک یاامیرالمؤمنین به پیرو نصب آن حضرت را به خلافت رسول الله، و إعطاء ولایت کلیه الهیه، و نزول آیه اکمال دین و اتمام نعمت، و آیه تبلیغ و انقیاد وتسلیم مخالفان در برابر آن عظمت و ابهت و شکوه واقعى و ظاهرى، و سپس مخالفت کردن آنها به مجرد رحلت رسولخدا، و بالأخره آن پیامدهاى سریع و غیرها ، همگى در روز عیدغدیر برمىگردد، و عود مىکند، و خود را نشان مىدهد، و آن برکات نازله پیوسته بر اهلش فرو مىآید و مىریزد.
در ادامه خاطر نشان می کند: کلمه عید از ماده عود است یعنى بازگشتن. در «اقرب الموارد» گوید: عید به موسم و هر روزى که در آن اجتماعى و یا تذکار و یادبودى از صاحب فضیلتى بوده باشد، گفته مىشود، و بعضى گفتهاند: براى هر حادثه مهمى. ابن اعرابى گوید: براى آنکه در هر سالى آن واقع و حادثه، با فرح و سرور مجددى عود مىکند… .
حال که معناى عید را در لغت دانستیم، ببینیم در اصطلاح مردم و طوائف و ملل و نحل کلمه عید را به چه معنى استعمال مىکنند؟ و براى وضوح این مطلب مىگوییم: در نزد هر طائفه و جماعت، و هر ملت و مذهبى، یک چیز مخصوص داراى اهمیت است که چون سالگرد آن واقعه و حادثه، و یا آن خاطره برسد، به جهتبزرگداشت و تجلیل از روح و معناى آن، آن خاطره را تجدید مىکنند، و به سرور و فرح در یادبود آن واقعه مىگذرانند و با آنکه نفس آن حادثه گذشته است، ولى با یادبود و خاطره موجود باقیمانده از آن در ذهن، خود را به روح و جان آن حادثه نزدیک مىکنند، و نفس و روح خود را از یادبود آن اشراب و متمتع مىسازند.
دنیاپرستان چون وصول به منافع دنیوى فقط مورد نظر و هدف آنهاست، در وقت بروز و ظهور حادثه دنیوى عید مىگیرند، پادشاهان پس از لشکرکشى و خونریزى و غلبه بر حریف و سلطه بر اقوام مورد نظر جشن مىگیرند، و طاق نصرت مىبندند، و آن خاطره پیروزى را همه ساله اعاده مىکنند. ایرانیان قدیم نوروز را عید مىگرفتند، به جهت آنکه سبزه از زمین مىروید و درختها سبز مىشود و فصل خرمى و شادابى زمین است، فصل خزان و زمستان سپرى شده، و اینک زمین رو به رشد و نمو است.
این منطق کسانى است که ابدا با معنویات و روحانیات سر و کار ندارند، و ارزشهاى انسانى را فقط در ماده و سبزه مىجویند، و در حقیقت با عید بهائم که آنها در فصل بهاران شاد و شادابند، و در مرغزارها و مراتع مىچرند، و در فصل زمستان افسرده و کسل و خزیده هستند، چه تفاوتى دارد؟ آنها بدان صورت، انسان هم بدین صورت.حقیقت و واقعیت یکى است، براى آنها بدان شکل، و براى این انسان دو پا بدین شکل. ولى ادیان الهى براى پیروان خود بر اساس ارزشهاى انسانى، و وصول به اهداف ایمانى و خروج از شرک و آزادى از دست جباران و طاغیان زمان که بشر را استخدام نموده و براى منافع استکبارى خود از او متمتع مىشدهاند، اعیاد را پایهریزى کردهاند.
معناى عید یک درجه از تزکیه و تطهیر بالاتر رفتن است